عسل نمک

جایزه ی فرشته ها

1390/6/8 7:44
نویسنده : مادر
192 بازدید
اشتراک گذاری
دو روزه بچه ها نماز خون شدند و با ما نماز می خونند.روز اول علی کنار باباش وایستاد و هر کاری که اون می کرد مو به مو انجام می داد وقتی باباش شلوارشو بالا می کشید اون هم شلوار شو بالا می کشید. خیلی بامزه نماز می خوند . می دونستم که اگه فیلم بگیرم متوجه میشه و دیگه نماز نمی خونه.

فرداش فاطمه هم به علی ملحق شد. من هم برای اینکه اینکار براشون لذت بخش باشه و تثبیت هم بشه به بهانه مرتب کردن سجاده هاشون زیر جانمازاشون پول گذاشتم و بعد از نماز ازشون خواستم که سجاده هاشونو جمع کنند. وقتی پولهارو دیدند،  بهشون گفتم که فرشته براتون هدیه آورده تا از شما به خاطر نماز خوندن تشکر کنه. بماند که علی دوباره بهانه گرفت که من از پول آبجی میخوام و گریه و ....

گذاشتن پول دیگه تکراری شده بود و جواب نمی داد به خاطر همین باباشون این دفعه برای هر دولباس خرید و دوباره فرشته ی مهربون بعد از نماز بهشون جایزه داد یه بار هم خوراکی گذاشتم .علی وقتی خوراکی رو برداشت دوباره شروع کرد به نماز خوندن و الله اکبر گفتن

گفتم مامان جون تو که نمازت رو الان خوندی، مگه نمازت تموم نشد؟علی در حالی که چادر رو جلو می کشید (آخه پسرم مثل مامانش با چادر نماز می خونه)گفت: می خوام به فرشته بگم برام سک سک(جعبه شانسی) بیاره.این دفعه پول زیر جانماز گذاشتم و گفتم فرشته پولشو داده تا بری از مغازه هر کدوم رو که دوست داشتی ، بخری.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عسل نمک می باشد